سید جمال الدین اسدآبادی | اختلافات مذهبی و سوء استفاده اروپاییها
حسین رمضانی در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری رسا، در تبیین بینش اجتماعی و سیاسی سیدجمالالدین اسدآبادی پرداخت و اظهار داشت: نگاه سیدجمال این بود که اگر قرار باشد تحولی در واقعیت اجتماعی در جهان اسلام شکل بگیرد باید روی افکار حاکمان جامعه تمرکز شود.
شیوه مواجهه سیدجمالالدین اسدآبادی با ظرفیتهای مردمی
عضو هیأت علمی گروه فلسفه پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی رویکرد سیدجمالالدین اسدآبادی به سلاطین و حاکمان را عدم شناخت از ظرفیتهای او از مشارکتهای انسانی دانست و بیان کرد: شاید سیدجمال مانند مرحوم امام به ظرفیتهای مشارکت انسانی هنوز پی نبرده بود، آنگونه که مرحوم امام خمینی در تجربه تاریخی خود به آن پی برده است و از خیزش و نهضت انسانها یک حرکت عظیم تاریخی ایجاد کرد که در نتیجه جهان را شوکه شد و نقطه عطفی به لحاظ فرهنگی، اجتماعی و سیاسی در تاریخ انسانی ایجاد کرد.
وی همزمان نبودن سیدجمال با امام خمینی(ره) را دلیل تفاوت دیدگاه او دانست و گفت: سید جمال نزدیک یک سده قبل از مرحوم امام بوده است و ازاینرو نگاه امام را نداشته است، نگاه و استراتژیک راهبردی سیدجمال ایجاد تأثیر و انقلاب در حاکمان و سلاطین بوده است و شاید او فکر میکرده است که از این طریق تأثیر بیشتری ایجاد کند؛ اما با همه این احوال او تجربه روزنامهنگاری و کار در فضای عمومی را تجربه میکند و روزنامه عروة الوثقی که اولین روزنامهای است که او در اروپا را احداث میکند؛ بنابراین به فضای عمومی و خیزش مردمی هم بیتوجه نبوده است.
ناامیدی سیدجمالالدین اسدآبادی از خیزش علمای زمان خود
رمضانی به بررسی دیگر دلایل اقبال سیدجمالالدین به حاکمان از نظر برخی تاریخنگاران پرداخت و گفت: اما برخی هم میگویند که سیدجمال از خیزش علما ناامید شده بود و اگر میتوانست، جریان اجتماعی را بین عالمان اسلامی به راه میانداخت و مبدأ چرخش تاریخی او در ایران، هند، اروپا، مصر و... شاید ناامیدی از ایجاد تحول در فضای علمای معاصر خودش بوده است.
وی ویژگی بارز سیدجمالالدین اسدآبادی را تفکر تقریبی و فرامذهبی او دانست و بیان کرد: نگاه فرامذهبی و تقریبی خصوصیت بارز سیدجمال است، او با نگاه به اصول اساسی قرآنی سعی در شکل دادن جریان و تحول اجتماعی داشته است و دلیل این تفکر هم عدم تحریک مذاهب اسلامی بوده است که مانع انسجام جهان اسلام بوده است چراکه در در دوره صفویه و عثمانی جریان شیعه و سنی خیلی پررنگ میشود و در واقع سلسله صفوی نماد تشیع و سلسله عثمانی نماد اسلام رسمی میشود و این تفرق اجتماعی در جهان اسلام شکل میگیرد.
اختلافات مذهبی دلیل فروپاشی سلسلههای اسلامی
عضو هیأت علمی گروه فلسفه پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی اختلافات مذهبی را از دلایل فروپاشیدن سلسله عثمانی و ایرانی دانست و گفت: اروپاییها از این تفرق اجتماعی نهایت استفاده را برای ضربه زدن به ملت ایران و سلسله عثمانی کردند و بعد از جنگ جهانی اول سلسله عثمانی از هم فروپاشید و این کشورها چند تکه شدند و جهان اسلام عربی و عثمانی را تبدیل به یک جهان صد تکه کردند؛ چراکه خلافت عثمانی که میراث خلافت عباسی بود یک بلوک قدرت بزرگ در قرن نوزدهم بود و تا جنوب مدیترانه، دریای سرخ، شبهجزیره عربستان و تا بینالنهرین کشیده میشد.
وی ادامه داد: در طرف دیگر این قدرت عظیم ایران بود که جغرافیای آن از یک طرف تا دریای سیاه و از طرف دیگر تا هند کشیده میشد و از شمال هم که جغرافیای ایران با تبت و ماوراءالنهر همسایه بود.
رمضانی دلیل عدم موفقیت سیدجمالالدین اسدآبادی را بررسی کرد و بیان کرد: سیدجمال حتیالإمکان با نگاهی تقریبی که کمترین حساسیتهای مذهبی را ایجاد کند به فکر احیای قدرت جهان اسلام بود و تلاشهایی هم در این زمینه انجام داد که بهدلیل همین تعارضهای مذهبی در نهایت موفق نشد و کشته شد.
وی در پایان تصریح کرد: کشور به این نگاه تقریبی نیازمند است یعنی ضمن اختلاف مذهبی باید بر اصول ثابت و مشترک پافشاری کرد و سیدجمال برای این اتفاق میتواند الگوی خوبی باشد./۸۷۶/ت۳۰۲/س